| من یک مرد عنکبوتی شبیه رستم خواهم شد |

این کتاب ماجراهای تابستان یک کتابخانه را روایت می‌کند. داستان بچه‌هایی که هر کدام گرفتار مشکلاتی هستند: کیان با پدرش زندگی می‌کند. مادرش که آنها را ترک کرده و مجددا ازدواج کرده است، پس از سالها برمی‌گردد تا کیان را با خود ببرد. فرزان، مادرش را بعد از تولد از دست داده است. پدرش مجددا ازدواج کرده است و فرزان رابطه خوبی با همسر پدر ندارد و همین موضوع باعث ایجاد مشکلاتی در خانواده انها می‌شود. گلناز هفتمین فرزند خانواده است، پدر و مادرش به تازگی از هم جدا شده اند. او دختری بسیار پرحرف است و درباره همه چیز نظر می‌دهد. فهیمه همراه با پدر و مادربزرگش زندگی میکند. مادر و خواهرش زندانی شده و مادربزرگش تلاش میکند او را درست تربیت کند غافل از اینکه در این مسیر، همیشه فهیمه را نادیده می‌گیرد. پانیذ معلول است و از این بابت خجالت می‌کشد و فکر می‌کند دیگران او را مسخره می‌کنند. نیوشا دختری است که برادری معلول دارد. پدرش بعد از اینکه متوجه معلولیت پسرش شده، آنها را ترک می‌کند. خانم فریبامهر متصدی این کتابخانه برای بچه‌ها کلاسهایی برگزار می‌کند و در تلاش برای کمک به آنها و رفع مشکلاتشان است.